یادنامه آیت‌الله حاج سید احمد زنجانی/یادی از صاحبان «باغ خضرا»

آیت الله سید احمد شبیری زنجانی معروف به آقا سید احمد زنجانی، به فرمودۀ خود چهارم صفر سال 1308 ق (پایان شهریور 1269ش) در شهر زنجان به دنیا آمد. با ذوق شعری و ادبی که داشت، ماده تاریخ ولادتی نیز برای خود ساخت: «هنگام زوال رابع شهر صفر». تا این که پس از سالها تلاش و خدمت علمی، 5 آبان 1352 ش (29 رمضان 1393 ق)، در قم چشم از جهان فرو بست و در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شدند. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد.

تحصیلات

فراگیری علوم دینی را از کودکی آغاز کرد. دورۀ مقدماتی و سطح را در زادگاهش زنجان به پایان برد. بعد از سالها مدیریت و تدریس علوم دینی در مدرسه سید زنجان، برای ادامۀ تحصیل و تکمیل مبانی علمی و استفاده از محضر آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی سال 1307 ش به قم مهاجرت کرد و تا پایان عمر شریفشان در همانجا سپری کرد.

خود در این باره می فرماید: «حقیر در بدو تشرفم به قم که در سنه 1346 ق بود، قصد اقامت دائمی نداشتم... ولی به حکم استخارهای که آیۀ شریفۀ «اقیموالدین و لاتتفرقوا» آمد، اطمینان بر استقرار در این حوزه پیدا کرده و قریب ده سال زمان حیات مرحوم حائری [مؤسس حوزه قم] را درک کرده و از مجالس بحث وی استفاده نمودم.»

از دیگر اساتیدش می توان به آقایان؛ شیخ زین العابدین زنجانی و میرزا عبدالرحیم فقاهتی در زنجان، و بعد از رحلت آیت الله حائری، به آیت الله حجت تبریزی در قم اشاره کرد.

آثار و برکات علمی و اجتماعی

تألیفات ارزشمندی که از ایشان باقی است، به 26 عنوان می رسد: اربعین، افواه الرجال، ایضاحال احوال فی احکام الحالات الطاریه علی الاموال، ایمان و رجعت، بین السیدین، تعلیقه کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، الرد علی القصیمی، غیث الربیع فی وجه البدیع، فروق الاحکام، فروق اللغه، فهرست جامع الشتات، رساله قبله، مستثنیات الاحکام، شرح استدلالی کتاب مستثنیات الاحکام به نام مستنبتات الاعلام، مقدمه تفسیر تبیان، مناسک حج، نصاب سه زبانه، الهدی الی الفرق بین الرجال و النساء، ملحقات کتاب تقویم الصلاه، جنگل مولی، فهرست اعلام، تذبیل مفتاح التفاسیر، شرایط الاحکام، الکلامُ یَجُرّالکلام، رساله خیرالامور و سرگذشت یک رساله.

آیت الله سید احمد زنجانی علاوه بر تحصیل و تدریس و تألیف، چه در زنجان و چه در قم، در مسائل و فعالیتهای اجتماعی نیز فعال بود، از جمله تشکیل مدارس علمی و مدیریت آنها، تشکیل جلسات علمی و پژوهشی با دیگر علما و فقها و... با اینکه کمتر در مسائل سیاسی و مبارزاتی دخیل بود، ولی همان رفاقت و دوستی نزدیک و صمیمی با حضرت امام نشان از علاقه و دغدغه ایشان به حوادث و مسائل روز و سیاست داشت.

ایشان به همراه امام خمینی از جمله اعضاء گروه مصلحین حوزه علمیه قم بودند که توسط آیت الله بروجردی تشکیل شده بود. 

آیت الله بروجردی به پیشنهاد و همفکری بعضی شاگردان دلسوز و روشن در راستای سر و سامان و نظم دادن به امور حوزه و طلاب یک گروهی را تشکیل داد تا در این راستا تحقیق کرده و پیشنهاد و طرح ارائه نمایند. این هیأت متشکل از تعدادی از علما و فضلای مورد تأیید آقای بروجردی بودند که حضرت امام در نوشته ای به آنها اشاره کرده و شرح وظایف آنان را هم بیان کرده اند:

«در لیله پنجشنبه ششم شهر ذى الحجه الحرام 68، آقایان علماى حوزه علمیه قم، حسب امر حضرت آیت اللَّه العظمى [بروجردی] - مد ظله- و تصویب سایر حجج اعلام مجتمع شده و مقرر داشتند که در هفته، سه هیأت تشکیل شود که هر هیأتى وظیفه خاص هاى انجام دهند، چنانچه در ذیل بیان خواهد شد:

1- هیأتى براى رسیدگى به امر طلاب و مدارس، که اسامى آنها از قرار ذیل است:

آقاى آقا سید زین العابدین- آقاى حاج سید احمد خوانسارى- آقاى حاج سید محمدرضا گلپایگانى- آقاى آقا سید ابوطالب مدرسى- آقاى حاج میرزا محمود قمى- آقاى حاج میرزا مصطفى- آقاى حاج سید احمد زنجانى- آقاى حاج شیخ ابوالقاسم اصفهانى- آقاى آقا مرتضى حائرى- آقاى حاج میر سیدحسن- آقاى آقا ریحان اللَّه- آقاى حاج فقیهى- آقاى آقا مرتضى قمى

توضیح آنکه آقایان فوق در مواقع عادى مجتمع مى شوند، و در مواقع غیرعادى اطلاع مى دهند که تمام سه حوزه مجتمع شوند براى حل قضیه غیر عادیه.

2- هیأتى براى امتحان خارج تازه واردین به قرار ذیل:

آقاى آقا مرتضى حائرى- آقاى آقا سید محمد یزدى- آقاى حاج آقا روح اللَّه خمینى.

3- هیأتى براى امتحان تازه واردین غیر خارجى از این قرار:

آقاى آقا سید زین العابدین- آقاى فاضل- آقاى قاضى- آقاى حاج فقیهى- آقاى حاج میر سید حسن- آقاى آقا شیخ ابوالقاسم نحوى- آقاى حائرى- آقاى صاحب الدارى- آقاى آقا مرتضى قمى‌.

مطالب فوق را حضرات آقایان به اکثریت قریب اتفاق تصویب نمودند:

الاحقر محمود الحسینى- زین العابدین الحسینى الکاشانى- احمد الحسینى الزنجانى- العبد مصطفى القمی- سید محمد یزدى- روح اللَّه الموسوی- فاضل موحدى لنکرانى- حائرى- الاحقر صاحب الدارى- الاحقر ابوالقاسم اصفهانى- عبد الحسین فقیهى- حسین القاضى الطباطبایى- مرتضى مبرقعى- الاحقر ریحان اللَّه گلپایگانى- مرتضى حائرى. (صحیفه امام، ج 1، ص 27)

همچنین مدتی جلسات مهم علمی بین حضرت امام و آقا سید احمد زنجانی و آیت الله سید محمد محقق در منزل آقا سید احمد انجام می شد که پس از آغاز مبارزات و قیام روحانیت به رهبری امام، بعضی جلسات مراجع و علمای حوزه نیز در همین منزل آیت الله سید احمد انجام می گرفت، از جمله جلسه مهم و تاریخی علماء و مراجع قم پس از حادثه 15 خرداد و دستگیری امام خمینی در همین منزل برگزار شده و پیگیر آزادی حضرت امام شدند.

 

امام خمینی و آیت الله سید احمد شبیری زنجانی

آقا سید احمد از همان بدو ورود به قم توسط آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی تبریزی با حضرت امام آشنا شده و بعدها دوستی و رفاقت صمیمی و کم نظیری با هم پیدا کرده و تا رحلتشان در سال 52 ادامه داشت.

حجت الاسلام والمسلمین سید جعفر شبیری زنجانی، یکی از فرزندان آقا سید احمد در رابطه با نحوۀ آشنایی والدشان با حضرت امام می گویند:

ابتدای این آشنایی درست یادم نیست، ولی بچه که بودم، رفت و آمدهای امام را به منزلمان و پدرم به منزل ایشان را به یاد می آورم. با هم مباحثه داشتند، ولی پیش از آن رفاقت داشتند. مرحوم آقای حاج آقا مرتضی حائری قضیه ای را نقل می کردند که صحبتی شده بود که هفته ای یک شب دور هم جلسه دوستانه ای داشته باشند. یک جلسه شرعی- تفریحی. آقایان اهل غیبت که نبودند، لذا برای استراحت چنین جلساتی برگزار می کردند. آن شب می خواستند تصمیم بگیرند که در این جلسه چه کسانی باشند. درباره افراد صحبت شد و فکر می کنم آقای حاج میرزا عبدالله مجتهدی اسمی از پدر من می برند و می گویند: «خوب است آقای آسید احمد زنجانی هم باشند.» امام می فرمایند: «به نظر من مصلحت نیست، چون ایشان سنشان از ما بیشتر است و ما نمی توانیم در محضر ایشان راحت باشیم.» آقایان می گویند: «اتفاقاً این طور نیست و ایشان خودشان هم اهل معاشرت هستند.» امام وقتی دیگران این حرف را زدند، پذیرفتند و از همان جلسات، رفاقتشان شروع شد. برای مباحثه هم معمولاً صبح ها قدم زنان به خارج شهر می رفتند و بعد از پل صفاییه [پل صفائیه به بلوار امین که الآن از مراکز شهر قم به حساب می آید.] کنار نهری می نشستند و بحث می کردند.

ایشان ادامه می دهند که: آن زمان این قسمت شهر بیابان بود و کشاورزی و باغات قم قرار داشت. حتی یک روز در راهی که می رفتند، می بینند یک خوشه گندم روی زمین افتاده و ممکن است زیر دست و پا له شود و از بین رود. آن را برداشته و زمانی که به کنار نهری می رسند، دانه های گندم را همان جا می پاشند و آب می دهند. روزهای بعد هم که آنجا می آمدند، به دانه ها آب می دادند، تا این که کمکم گندم ها سبز و بزرگ می شوند؛ بعد از آن به شوخی اسم آنجا را «باغ خضرا» می گذارند. هر وقت هم صحبتی می شد یا می خواستند به مباحثه بروند، می گفتند: فردا قرارمان باغ خضرا! اطرافیان هم تصور می کردند باغ بزرگی است! و... صمیمیت آن دو بزرگوار در حدی بود که به صورت جمع دوستانه سفرهای زیارتی می رفتند.

معروف است که بهترین راه شناخت انسان، به خصوص دوستان، همسفری با آنان است. آیت الله زنجانی هم خاطرات جالبی از همسفر زیارتی خود، حضرت امام نقل کرده اند که ما از زبان فرزند آن مرحوم مرور می کنیم.

 

سفر زیارتی مشهد

آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی می گوید: پدرم نقل می کرد: وقتی همراه جمعی از دوستان به سفر زیارتی مشهد رفته بودیم، امام زیارت را مختصر می کردند و به خانه ای که اجاره کرده بودیم، برمی گشتند و آب و جارو می کردند و سماور را روشن و چای را آماده می کردند. دیگران که از حرم بر می گشتند می پرسیدند: «شما چطور زیارت را مختصر می کنید و بر می گردید که برای ما چای درست کنید؟» امام می فرمودند: «خدمت به زوار حضرت رضا(ع) کم از زیارت حضرت نیست.»

در خاطرات یاران و شاگردان حضرت امام نقل شده است که آن وقت ها که آیت الله سید احمد در مدرسه فیضیه قم نماز جماعت اقامه می کردند و حضرت امام در صف اول جماعت پشت سر آن مرحوم به نماز جماعت می ایستاد؛ اگر هم زمانی آسید احمد زنجانی حضور نداشتند و یا دیر می آمدند، امام خمینی به جای ایشان نماز می ایستادند و آن مرحوم اگر می آمدند به حضرت امام اقتداء می کردند، با اینکه حدود ده، دوازده سال از حضرت امام بزرگتر بودند. این ارتباط و صمیمیت بین آقا سیداحمد و حاج آقا روح الله به گونه ای بود که در آغاز مبارزات، از چشم عمال رژیم شاه و ساواک هم به دور نمانده بود. در اردیبهشت سال 1343 ش، خواهر محترمه آقا سید احمد از دنیا می روند. شب 14 اردیبهشت، حضرت امام در مجلس ختم آن مرحومه شرکت کرده و حضور پیدا می کنند. این حضور امام را مأمور ساواک به مرکز گزارش می دهند و ...

تبعید حضرت امام، دوری از دوستان، ولی دل در گرو آنان

اعتماد، احترام و دلبستگی که حضرت امام به دوست قدیمی خود آقا سید احمد زنجانی داشت، با گذشت زمان و سختی مبارزات و مشکلات تبعید نجف و دوری از وطن نیز نتوانست خدشه ای بر آن وارد سازد و این از نامه هایی که بین آن دو رد و بدل می شد، مشخص است. آیت الله العظمی سید موسی زنجانی در این باره به نکته جالبی اشاره دارند. ایشان می فرمایند:

حضرت امام نامه ای به حاج آقای ما نوشته بود. بخشی از آن که فی الجمله عبارتش در ذهنم است، این است؛

«حضرت آیت الله زنجانی، اشتغال و گرفتاری به دنیا، دوستان را مانند قحط سالی دمشق از یاد یکدیگر برده. اکنون که شنیدم کسالت جنابعالی شدت پیدا کرده، خواستم چند خطی انجام وظیفه کرده باشم... اینجانب نیز با حوادث دوران پیری دست به گریبانم و نفسهای آخر عمر را با گرفتاری داخل و خارج می کشم. از جنابعالی درخواست دعا برای حسن عاقبت دارم...»

ایشان در توضیح بعضی از عبارات نامه می گویند:

منظور حضرت امام از عبارت «قحط سالی دمشق» در نامه ارسالی، اشاره به این شعر است:

چنان قحط سالی شد اندر دمشق    

که یاران فراموش کردند عشق

والد ما هم پاسخی به حضرت امام نوشتند که:

اخیراً شعری را شنیده ام، می خواهم آن را به شما هدیه کنم:

در سینه دلم گم شد و تهمت به که گویم    

غیر از تو در این خانه کسی راه ندارد

حضرت امام ارادت و وفاداری به دوست قدیمی خود را به گونۀ دیگر نیز ثابت کرده است، چرا که هر شخص عالمی که توسط آقا سید احمد زنجانی به حضرت امام در نجف معرفی می شد جهت اخذ اجازه امور حسبیه، حضرت امام بدون نیاز به هیچ پرس و جویی برای طرف اجازه صادر می کردند. نمونه های زیادی از اجازات حضرت امام موجود است که معرفش آیت الله سید احمد زنجانی بوده است.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی