مفهوم‌گیری در جمله متعدد الجزاء

در بحث مفهوم‌گیری در جملۀ متعدد الجزاء بین آقایان حکیم و خویی اختلاف شده که آیا در صورت انتفای شرط، مجموع جزاءها منتفی هستند یا اگر برخی از آنها منتفی باشند کافی است؟ برای مثال اگر راوی از امام سوال کند: «رجل أفطر متعمدا فی شهر رمضان، ما علیه من الکفارة؟» و حضرت در پاسخ بفرماید: «من أفطر متعمداً فی شهر رمضان علیه عتق رقبة و یصوم یوماً بدل یوم»، آیا مفهوم این تعبیر نفی مجموع قضا و کفاره من حیث المجموع در صورت انتفای تعمد است یا همین که قضا یا کفاره منتفی باشد کافی است؟

به عبارت دیگر، آیا از کلمۀ «متعمداً» استفاده می‌شود که غیر متعمد این حکم را ندارد، لذا اگر عمد شد هم کفاره دارد هم قضا، ولی اگر عمد نشد این مجموع نیست، یعنی شاید قضا بین عامد و غیرعامد مشترک باشد و کفاره اختصاص به عامد داشته باشد. از این‌رو اگر کسی عمداً افطار کرد قضا به مناط مشترک ثابت است و کفاره به مناط اختصاص.

یا اینکه بگوییم هر کدام مستقلاً جزای عمد است، قهراً مفهوم نسبت به هر کدام ثابت است، نه مجموع من حیث المجموع. یعنی هم قضا مختص به عمد است و هم کفاره. لذا در صورت افطار غیرعمدی قضا هم ثابت نیست.

تحقیق در مسئله این است که در این گونه موارد که دو جزا بر شرطی مترتب می شود هم می تواند مجموع من حیث المجموع متوقف به شرط باشد و انحلال پیدا کند و هم می تواند یکی متوقف بر شرط باشد؛ چون در قضیۀ شرطیه هیچ یک از اینها اخذ نشده است. بلکه با توجه به تناسبات حکم و موضوع باید این را فهمید. برای مثال اگر گفته شود: اگر کسی مال دیگری را عمداً تلف کرد باید شلاق بخورد و خسارت را هم جبران کند، به تناسب حکم و موضوع در غیرعمد، شلاق منتفی است و خسارت ثابت است.

البته اگر شرط فقط در جواب درج شده باشد، شاید استفاده شود که مجموع من حیث المجموع بر شرط متوقف است. برای مثال اگر سائل پرسیده باشد کسی که در ماه رمضان روزه‌اش را افطار کرده است وظیفه‌اش چیست؟ حضرت بفرماید: اگر عمداً افطار کرده باشد قضا کند و کفاره بدهد، می توان استفاده کرد که در صورت غیرعمد نه قضا دارد و نه کفاره؛ چون سائل خصوص عامد و خصوص کفاره را سؤال نکرده، بلکه کلی سؤال شده است و حکم غیر عامد را هم می خواهد بداند. لذا حضرت نباید سؤال او را ناقص بگذارد. با منطوق حکم عامد را بیان کرده که قضا و کفاره دارد، و با مفهومش حکم غیرعامد را بیان کرده که نه قضا دارد و نه کفاره. برخلاف جایی که سؤال از خصوص متعمد یا خصوص کفاره پرسیده و بر حضرت لازم نیست حکم غیرمتعمد را بیان کند. مانند مثال ابتدای بحث که سائل خصوص کفاره را سوال کرده و حضرت تفضلاً قضا را هم ذکر می کند تا اشتباه نشود که اگر کفاره داد شارع تحمیل جداگانه دیگری ندارد. یعنی حضرت می‌خواهد تنقیح کند که قضا در جای خودش ثابت است.

 

----

*. برگرفته از جلسه چهل و نهم از سال 1387 از سلسله جلسات عصر آیت الله العظمی شبیری زنجانی-حفظه الله-

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی